سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به یـاد دوست عزیـزم، خـواهر خوبم ...

سال نـو مبـارک بـاد

سال نوت مبارک بادُ و پُر از شادمانی داداشی

یا مُقلِب القُلوب والاَبصار

یا مُدبر الَیل و النَهار

یا مُحَول الحول والاَحوال

حَوِل حالَنا الی اَحسنِ الحال

آمین

سوره ی روم

... روی به دین استوار اسلام و خداپرستی آور پیش از آنکه روزی بیاید که هیچکس نتواند از امر خدا، آن را برگرداند و در آن روز، خلایق فرقه فرقه شوند*43

هر که به راه کفر و عصیان رود، زیانش بر خود اوست و هر که صالح و نیکوکار شود، آن هم برای شخص خود، آسایشگاهی خوش، فراهم ساخت*44

تا از فضلُ و کرم به آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند، خدا ، نیکو پاداش دهد و کافران را هیچ مورد لطفُ و کرم قرار ندهد*45

و از جمله آیات قدرت الهی آن است که خدا ، بادهای بشارت آور می فرستدکه شما را به چیزی از رحمت بی انتهای خود بهره مند کند و تا از فضلُ و کرمش تحصیل کنید و باشد که شکر نعمتش به جای آورید*46

و ای رسول ما پیش از تو پیغمبرانی به سوی قومشان فرستادیم و آن ها معجزات و ادله ی روشن آوردند ؛ پس ما هم از کافران بدکار انتقام کشیدیم و بر خود، نصرت و یاری اهل ایمان را حتم گردانیدیم*47

خدا آن کسی ست که بادها را می فرستد تا ابرها را در فضا بر انگیزد پس به هر گونه که مشیتش تعلق گیرد در اطراف آسمان متصلُ و منبسط کند و باز متفرق گرداند آنگاه باران را بنگری که قطره قطره از درونش بیرون ریزد تا به کشتزار و صحرای هر قومی از بندگان بخواهد فرو بارد و به یک لحظه آن قوم، مسرُ و شادمان گردند*48

و هرچند پیش از آنکه باران بر آنان ببارد به حال یاسُ و نومیدی می زیستند*48 ...


گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

همچنان چشمِ گشاد از کرمش می دارم


به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام

خون دل عکس برون می دهد از رخسارم


پرده ی مطربم از دست برون خواهد برد

آه اگر زانکه درین پرده نباشد بارم


پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تا درین پرده جز اندیشه ی او نگذارم


منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن

از نی کلک همه قندُ و شکر می بارم


دیده ی بخت به افسانه ی او شد در خواب

کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم؟


چوت تو را در گذر ای یار نمیارم دید

با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟


دوش می گفت که حافظ همه رویستُ و ریا

بجز از خاک درش با که بود بازارم؟